پاییز طلایے...

ساخت وبلاگ

این درد... این بغض... تنهام نمیذاره... کرونا...خستگی...درد...و دیگر هیچ... پاییز طلایے......
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 11:16

همین الان درخواست کارآموزیمو ثبت کردم...یعنی بالاخره این کارشناسی لعنتی داره تموم میشه؟باور کردنش سخته...وای خداااا...عاشق این ایموجی هام...عاشق روزایی که تا صبح واسه وبلاگم قالب مینوشتم...عاشق تک تک پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 54 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

دلم میخواد مثل فائزه بیخیال باشم...سر سحری پرسید چجوری میشه قیمه و قرمه سبزی برای دو نفر درست کرد...نمیدونم ادا بود یا واقعی...ولی مثلا چون دوست پسرش بهش گفته غذای تازه باید هر وعده بخورم این نگران بو پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 48 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

سلامعلیکم...بنده تو تختمم...بله بله...دقیقا یعنی خونه...جالبه گوشیم با نت خونه بدون فیلتر شکن به هیچی وصل نمیشهگند زدن به اینترنت عزیزان:)))کتاب کتابخونه رو واسه دانش گرفتم از مژگان،خیلیم جیغ جیغ کرد پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 74 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

سلامعلیکم...خوشگل کردم وب گوگولی مگولیمومثل یه شهر آروم...خیلی آروم...یه دنیا که واسه خودم ساختم...خود خودم...همونجوری که دلم میخواد...یه شهر ساکت که فقط صدای بارونو موسیقی میاد...کد موس نپیداییدم هنو پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 67 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

میدونی امشب ساعت دو اینا بود حس کردم اگه ننویسم ممکنه بمیرمولی مامانم مودمو خاموش کرد...یکم آهنگ گوش کردم...یکم گریه کردم...حال عجیبی بود...عین بچه ای که اسباب بازیشو ازش گرفتنمیدونی چیکار کردم؟رفتم ا پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 57 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

حالم خوب نیست...تمرکز ندارم...احساس میکنم حتما باید بنویسم...از درد کشیدن خیلی خسته شدم...چهارماه دیگه میشه بیست و سه سالم و هنوز تو سینم یه چیزی تیر میکشه...دیروز عکس گرفتیم...کل روزو تقریبا...شب داش پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 50 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

سلام...میدونم دختر بدی بودم یه ماه سر نزدم...ولی دیگه اووومدممممم...این فیلم رگ خواب چه کرد با منازونجایی هم که هیچکس جز این وبلاگ بدبخت نیست که بریزم سرش در نتیجه افتخار میدم پرحرفی هامو براتون مینوی پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 79 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

حالم خوب نیست...سعی میکنم با هیچ کس حرف نزنم...مامانم با مهدی دعوا میکنه سر من داد میکشه...بعد به من میگه مگه کتاب نخریدی کنکور بخونیذهنم آشوبه...این شکنجه ی روانی تا کجا ادامه داره...دلم استراحت میخو پاییز طلایے......ادامه مطلب
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 84 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

اولین پست وبلاگمو سیزده مرداد نودو چهار گذاشتم!!!

شد فیکس چهار سال...

مبارکت قشنگم...

تولدت تو روزای خوب بود...

ببخش که تو روزای بد آوردمت...

پاییز طلایے......
ما را در سایت پاییز طلایے... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : self-mementos بازدید : 67 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11